×
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲
ماه رخسار تو آیینهٔ مقصود منست
دانهٔ خال بر او اختر مسعود منست
شب که بیلعل تو می میکشم از ساغر چشم
جگر پاره کباب نمکآلود منست
بس که در آتش سودای تو سوزم همه شب
[...]
۷ بیت
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴۷ - به وصل رسیدن درویش و دوری او بار دیگر به جور رقیب
عدم من به از وجود منست
گر بمیرم هنوز سود منست
۱ بیت