گنجور

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۷

 

آتش افروزی کنی بر سوخته عودم دگر

در غمت چیزی به جز آتش نیفزودم دگر

دم زدم دودی برآمد، زود بربستم دهان

تا کجا سر بر زند این آتشین دودم دگر

همچو آب آسوده بودم، تا به سر باز آمدم

[...]

ناصر بخارایی