گنجور

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

جیب مرا مدوز که بودش نمانده است

تارش ز هم گسسته و پودش نمانده است

سرگرمی خیال تو از ناله باز داشت

دل پاره آتشی ست که دودش نمانده است

داد از تظلمی که به گوشت نمی رسد

[...]

غالب دهلوی