گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۵

 

روز از پی هجر تو بفرسود دلم

شب در پی روز وصل نغنود دلم

بس روز که چون روز روان بود دلم

تا با تو شب شبی بیاسود دلم

خاقانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۲

 

ای از دو جهان وصل تو مقصود دلم

بیرون ز غم تو نیست موجود دلم

ترسم که مبادا سحری از سر سوز

در آتش روی تو رسد دود دلم

خواجوی کرمانی