گنجور

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » پنجم

 

آنچ دیدی تو ز درد دلم افزود بیا

ای صنم زود بیا زود بیا زود بیا

سود و سرمایهٔ من گر رود باکی نیست

ای تو عمر من و سرمایهٔ هر سود بیا

مونس جان و دلم بی‌رخ تو صبری بود

[...]

مولانا
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸

 

ای سفر کرده، دلم بی‌تو بفرسود،بیا

غمت از خاک درت بیشترم سود، بیا

سود من جمله ز هجر تو زیان خواهد شد

گر زیانست درین آمدن از سود، بیا

مایهٔ راحت و آسایش دل بودی تو

[...]

اوحدی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

ای آرزوی دل غم اندود بیا

ای مرهم جان ناله فرسود بیا

رفتی چو به بزم غیر پر دیر مکن

از دست مبادا که روی، زود بیا

فیاض لاهیجی