×
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۶۰
چون شمع محبت تو افروخته شد
پروانۀ نفس من در آن سوخته شد
بشکن قفسوجود وزوباک مدار
مرغی که رمیده بود آموخته شد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰۵
تا در دل من عشق تو اندوخته شد
جز عشق تو هر چه داشتم سوخته شد
عقل و سبق و کتاب بر طاق نهاد
شعر و غزل دوبیتی آموخته شد
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۲ - حکایت آن مرید گرم رو که به فرموده پیر پخته کار در تنور فروزان نشست و از تاب آتش یک موی بر اندام وی کج نگشت
خشک و تر هیمه همه سوخته شد
تا تنوری عجب افروخته شد
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۶
آن را که به حق چراغ افروخته شد
تشریف بقا به قامتش دوخته شد
بر کرد به خود، هرکه به تقلید افتاد
چون شمع که از ساختگی سوخته شد
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » رباعیات » شمارهٔ ۱۲
تا جامه گلگون ببرش دوخته شد
آن آتش سرخ باز افروخته شد
از آتش او خرمن دل رفت بباد
وز شعله او خانه جان سوخته شد
ایرج میرزا » مربّع ترکیب » شمارهٔ ۲
آتش فتنه ز هر گوشه برافروخته شد
خَرمن هستیِ مسکین و غنی سوخته شد
هر قدر پول که می خواستی اندوخته شد
پارگیهایِ خراسان تو هم دوخته شد