گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۵

 

غم او ساخت دلم تنگ و، هم او بگشاید

دانه از آب گره گشت و، ازو بگشاید

در خور حوصله خویش برد هرکس فیض

طاقتی کو که نقاب از رخ او بگشاید؟

کشور فتح، مسخر ز شکست تو شود

[...]

واعظ قزوینی