گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹

 

مرا، کام دل، ازنگاهی برآید

که از کنج چشم سیاهی برآید

کند گر نه بانگ جرس رهنمایی

چه از سعی کم کرده راهی برآید؟!

شب عید، چشمم ببامی است کز وی

[...]

آذر بیگدلی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹

 

اگر کام من سال و ماهی برآید

ز آهی است کز سینه گاهی برآید

مرا نیست تاب نگاهی و گرنه

تمنای من از نگاهی برآید

کشی بیگناهم ندانم چه آخر

[...]

سحاب اصفهانی