×
عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۶۶
در بند خیال غیر یک ذرّه مباش
در بحر ز خویش گم شو و قطره مباش
عالم همه آینهست و حق روی درو
تو روی نگر، به آینه غرّه مباش
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست
غره این روشنی ره مباش
نفس تو باتست، جز آگه مباش
ملکالشعرا بهار » منظومهها » ارمغان بهار » فقرۀ ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰
ابا خشمگین مرد همره مباش
هم آواز مرد دژ آگه مباش