گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۶۶

 

در بند خیال غیر یک ذرّه مباش

در بحر ز خویش گم شو و قطره مباش

عالم همه آینهست و حق روی درو

تو روی نگر، به آینه غرّه مباش

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست

 

غره این روشنی ره مباش

نفس تو باتست، جز آگه مباش

عطار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰

 

ابا خشمگین مرد همره مباش

هم آواز مرد دژ آگه مباش‌

ملک‌الشعرا بهار