گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹۲

 

هرکه وقت صبح درساغر شرابی نیستش

ازسیه روزی به طلع آفتابی نیستش

دل به دست آور که می در ساغرش خون می شود

باده پیمایی که برآتش کبابی نیستش

گوشه ابروی او پیوسته باشد درنظر

[...]

صائب تبریزی