گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۵

 

سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی دادی

دگر هر تار موی من بدست دشمنی دادی

چه شکرت گویم ای بخت سیه کز بهر آرامم

در این آوارگی باری نشان گلخنی دادی

مخور خون ای دل و بیهوده رنج خود مکن ضایع

[...]

بابافغانی