گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴

 

مرا گر ز وصل تو رنگی برآید

رها کن، که نامم به ننگی برآید

عجب دان که از کارگاه ملاحت

جهان را بینگ توینگی برآید

بسی قرن باید که از باغ خوبی

[...]

اوحدی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۴۱ - دل تنگ

 

جهان ماند به خم رنگ ریزان

که هر ساعت از او رنگی بر آید

حذر کن از دل آزاری مبادا

که آهی از دل تنگی بر آید

ترکی شیرازی