گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶۱

 

ای گل، صفت حسنت بر وجه حسن گویم

سر تا به قدم جانی، کفر است که تن گویم

آن میم دهان داند از ابروی چون نونش

نی نی که غلط گفتم، من دانم و من گویم

هی هی سخن کفرست آن موی رسن گفتن

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

روز و شب مدح بوالحسن گویم

مدح مولای خویشتن گویم

وصف آن جان پاک احمد را

تا که جان باشدم بتن گویم

نیست کارم بخلق روی زمین

[...]

صغیر اصفهانی