گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۷

 

شمعی از وحشت نگاهی انجمن گم کرده‌ام

بلبلی از پر فشانیها چمن ‌گم کرده‌ام

حسرت جاوید از نایابی مطلب مپرس

نارسایان آنچه می‌جویند من گم کرده‌ام

ای تمنا نوحه‌ کن بر کوشش بیحاصلم

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۸

 

نورِ جان در ظلمت‌آبادِ بدن گم کرده‌ام

آه ازین یوسف‌ که من در پیرهن ‌گم کرده‌ام

وحدت از یادِ دویی اندوه‌ِ کثرت می‌کند

در وطن، ز اندیشهٔ غربت، وطن گم کرده‌ام

چون نمِ اشکی که از مژگان فروریزد به خاک

[...]

بیدل دهلوی