گنجور

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷

 

از بوی می عشق برنگ آمده‌ام

باز شه عشق را بچنگ آمده‌ام

کی باشد عاشقی دچارم گردد

از صحبت عاقالان بتنگ آمده‌ام

شد خسته بخار زهد اول قدمم

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸

 

از کش مکش خرد بتنگ آمده‌ام

وز نام پسندیده بننگ آمده‌ام

از بس که ز خویش ناخوشیها دیدم

با خویش چو بیگانه بجنگ آمده‌ام

تا دیو فکنده‌ دام افتاده بدام

[...]

فیض کاشانی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۲

 

صیت حسنم که به آفاق به جنگ آمده‌ام

پی تسخیر دو عالم ز فرنگ آمده‌ام

چهرة حسن غیورم که ز سرحدّ غرور

تا به اقلیم حیا رنگ برنگ آمده‌ام

خرمن خندة گل می‌دهم امشب بر باد

[...]

فیاض لاهیجی