گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۷۵

 

ترا از خواندن مکتوب من تنگ است می دانم

جواب نامه ناخوانده ام جنگ است می دانم

ز آه و ناله بیجا چرا خود را سبک سازم؟

که تمکینش به کوه قاف همسنگ است می دانم

نیم از دورباش خار و منع باغبان درهم

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۵

 

نگاه یار با من بر سر جنگ است می دانم

دل بی رحم او از آهن و سنگ است می دانم

سراغم می کند از هر کس و احوال می پرسد

سلامم می دهد این جمله نیرنگ است می دانم

نظر از ابروی ساقی و مطرب برنمی دارم

[...]

سیدای نسفی