گنجور

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

صلح در هر جا نهد پا، میرود جنگ از میان

نام هر جا حکمفرما شد، رود ننگ از میان

نفس، کم کم رهزن دینت شود، او را بکش

دزد، خرمن را برد یک چنگ یک چنگ از میان

گر تو در غفلت نباشی، کی شوی مغلوب نفس؟

[...]

صابر همدانی