گنجور

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

صد چشمم و رخسار تو دیدن نگذارند

صد گوشم و حرف تو شنیدن نگذارند

از گلشن وصل تو چه حاصل که شکفته است

درهم گلت از خوبی و چیدن نگذارند

زیر فلکم گو نگشایند پروبال

[...]

مشتاق اصفهانی