×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۰
الا ای جان قدس آخر به سوی من نمیآیی
هماره جان به تن آید تو سوی تن نمیآیی
بدم دامن کشان تا تو ز من دامن کشیدستی
ز اشک خون همیریزم در این دامن نمیآیی
زهی بیآبی جانم چو نیسانت نمیبارد
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۶
دمید خط و در آغوش من نمی آیی
بهار گشت و به سیر چمن نمی آیی
تو بوی یوسف مصری و من چو یعقوبم
چرا برون شده از پیرهن نمی آیی
ز وعده های تو شد گوهر دل من آب
[...]