گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰

 

اگر این بار می آید به دستم گردن مینا

چو درد می نخواهم داشت دست از دامن مینا

خرابم می کند بی لعل او در بزم میخواران

تکلف کردن ساقی، تواضع کردن مینا

دو صبح صادقند از یک گریبان سربرآورده

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

 

ز روح باده صد ره گرچه خالی شد تن مینا

ولی دست هوس کوته نشد از گردن مینا

چرا دود از دماغ می‌پرستان برنمی‌آرد

که برق باده آتش می‌زند در خرمن مینا

نوای بی‌غلط زن امشب ای مطرب که مستان را

[...]

فیاض لاهیجی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸

 

ازین محفل چه امکان است بیرون رفتن مینا

که پالغز دو عالم دارد امشب دامن مینا

نفس سرمایهٔ عجزاست از هستی مشو غافل

که تا صهباست نتوان برد خم ازگردن مینا

سلامت بی‌خبر دارد ز فیض عالم آبم

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹

 

بیا خورشید معنی را ببین ازروزن مینا

که یاد صبح صادق می‌دهد خندیدن مینا

ز زهد خشک زاهد نیست باکی سیر مستان را

که ایمن از خزان باشد بهارگلشن مینا

زنام می‌، زبانم مست و بیخود در دهان افتد

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰

 

ز بخت نارسا نگرفت دستم‌گردن مینا

مگر مژگان دماند اشک وگیرد دامن مینا

درین میخانه‌تا ساغرکشی ساز ندامت‌کن

گلوی بسملی می‌افشرد خندیدن مینا

زبان تاک تا دم می‌زند تبخاله می‌بندد

[...]

بیدل دهلوی