سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۷ - در مدح ابوطاهر است
در برش برگ سمن می باید
وز خطش مشک ختن می باید
خاک بایست گل مه پرورد
کلک خورشید چمن می باید
لطف رویش همگان می بینند
[...]
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸
سیر آمده ای ز خویشتن می باید
برخاسته ای ز جان و تن می باید
در هر منزل هزار بند افزون است
زین گرم روی بند شکن می باید
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل یازدهم
آمدهای ز خویشتن میباید
بر خاستهای ز جان و تن میباید
در هر گامی هزار بند افزون است
زین گر مروی بندشکن میباید
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل چهارم
سیر آمدهای از خویشتن میباید
بر خاسته ای ز جان و تن میباید
در هر گامی هزار بند افزون است
زین گرمروی بندشکن میباید
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴
سیر آمده ای ز خویشتن می باید
بر خاسته ای ز جان و تن می باید
در هر گامی هزار بند افزون است
زین گر مرودی بند شکن می باید
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲
ای خواجه ترا چه پیرهن می باید؟
آن جسم کثیف را کفن می باید
از بهر اخ و تف تو چاه مبرز
چون چاه زنخ، پیش دهن می باید
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲
غسل از آب رخ فیض چمن میباید
بیش از بوی گل تازه کفن میباید
اولین گام به فردوس وطن میباید
جان من در عوض جان کهن میباید