گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰

 

ای کرده ز حال من فراموش

چون جان که کند ز تن فراموش

گفتم که بر تو قصه گویم

کین گونه مکن ز من فراموش

دیدم رخ تو ز دور و کردم

[...]

جامی