×
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۰
خون شد جگر امشبم ز نادیدن صبح
گویا که بریده شد پی توسن صبح
آه سحرم اگر مددکار شود
از پنجه خورشید کشم دامن صبح
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳
صور قیامت دمید، نالهء مرغان صبح
پردهٔ دل ها درید، چاک گریبان صبح
عاشق بیدار یافت دولت دیدار را
دیدهٔ بیدار برد، فیض گلستان صبح
چون دم عیسی دهد، مرده دلان را حیات
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹
چاک است گویا پیراهن صبح
انجم بریزد از دامن صبح
شبگیر میکن گر میتوانی
نظاره مهر از روزن صبح
مانند خور باش تا بگذرانی
[...]