گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲

 

رشحه ای از حسن جانان ریختند

بر جهان از عشق طوفان ریختند

زان همه طوفان که برانگیخت عشق

جرعه ای در جام انسان ریختند

از قضا آن جرعه چون آمد به جوش

[...]

نظیری نیشابوری
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۵

 

بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریختند

آتش را از شراب نساب روغن ریختند

کی بود در سوختن سبقت به من خاشاک را؟

رنگ آتشخانه از خاکستر من ریختند

تا گذشتی از چمن دامن کشان چون آفتاب

[...]

سلیم تهرانی