گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۸

 

عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم

بر در دیوانگی دانسته چندی می زنم

می روم از خویشتن امشب به یاد زلف او

همتی یاران! که دستی در کمندی میزنم

امشب ایمابی به سوی خویش ازو وا می کشم

[...]

جویای تبریزی