گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۸

 

دل آواره مستمندکسی است

دیده جولانگه سمند کسی است

سرو با اینهمه سرافرازی

سایه قامت بلند کسی است

نشکند از هجوم لشکر غم

[...]

اسیر شهرستانی