گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸

 

از دیده پنهان آن پری گشت و دل من خوش نکرد

آن مرغ وحشی عاقبت رفت و نشمین خوش نکرد

نی شد بمسجد منکرم زاهد که در میخانه هم

طور من بی دین و دل پیر برهمن خوش نکرد

از شمع خود ماندم جدا چندانکه گشتم دل سیه

[...]

بابافغانی