گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۳۵

 

در وصل تو پیوسته به گلشن بودم

در هجر تو با ناله و شیون بودم

گفتم به دعا که چشم بد دور ز تو

ای دوست مگر چشم بدت من بودم

ابوسعید ابوالخیر
 

عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۳۵

 

گه خلوت بینِ هفت گلشن بودم

گه گوشه نشینِ کنجِ گلخن بودم

در گردِ جهان دست برآوردم من

دیار نبود بندِ من، من بودم

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۹۴

 

از روی تو من همیشه گلشن بودم

وز دیدن تو دو دیده روشن بودم

گفتم به دعا چشم بد از روی تو دور

جانا مگر آن چشم بدت من بودم

اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۳۱

 

از روی تو من همیشه گلشن بودم

وز دیدن تو دو دیده روشن بودم

من میگفتم چشم بد از روی تو دور

جانا مگر آن چشم بدت من بودم

مولانا
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۳

 

خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم

رفیق و همدم و همراز و همسخن بودم

خوش آنکه جلوه چو میکرد آفتاب رخش

من آفتاب پرستی چو برهمن بودم

خوش آنکه در چمن حسن آنگل از مستی

[...]

اهلی شیرازی