گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۹

 

به کمان پشت و به شمشیر دهن بخشیدند

سینه گرم چو خورشید به من بخشیدند

جام خورشید زیاد از دهن گردون بود

به لب تشنه دریاکش من بخشیدند

رنگ و بویی که ازان باغ جنان رنگین بود

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۹

 

لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدند

چشم گریان و دل خسته به من بخشیدند

زآشنایی سخن شر کن ای دل که ترا

همه دادند اگر درد سخن بخشیدند

آب و رنگی که فزون زان لب و دندان آمد

[...]

جویای تبریزی