گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۲

 

در کوی دوست با غم و باشیون آمدیم

بی مرحبا بدادن جان و تن آمدیم

عشاق جمله گر تن بی پیرهن شدند

ما را ببین که پیرهن بی تن آمدیم

ای کدخدای ده نظزی کن بر این گدا

[...]

میرزا حبیب خراسانی