گنجور

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

از شکر خنده آن گل به من افتاد آتش

غنچه بشکفت و به مرغ چمن افتاد آتش

نیست پر خون کفن کشته عشقت، که به دل

آه او شعله زد و در کفن افتاد آتش

مانده عریان تنم ای شمع که از سینه چاک

[...]

میلی