×
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و هشتم
ای آنک ما را از زمین بر چرخِ اَخضر میکَشی
زوتر بکش، زوتر بکش، ای جان که خوش برمیکشی
امروز خوش برخاستم، با شور و با غوغاستم
امروز رو بالاترم، کامروز خوشتر میکشی
امروز مر هر تشنه را، در حوض و جو میافکنی
[...]
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و هشتم
ترجیع این باشد که تو ما را به بالا میکشی
آنجا که جان روید ازو، جان را بدانجا میکشی
ترجیع دیگر این بود، کامروز چون خوان میکشی
فردوس جان را از کرم در پیش مهمان میکشی
ترجیع دیگر این بود، ای جان که هردم میکشی
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۶۲ - حکایت عیاضی رحمهالله کی هفتاد غزو کرده بود سینه برهنه بر امید شهید شدن چون از آن نومید شد از جهاد اصغر رو به جهاد اکبر آورد و خلوت گزید ناگهان طبل غازیان شنید نفس از اندرون زنجیر میدرانید سوی غزا و متهم داشتن او نفس خود را درین رغبت
که مرا هر روز اینجا میکشی
جان من چون جان گبران میکشی