گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۰

 

فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشتم

همچو لاله داغ دل را مرهمی نگذاشتم

خنده ی موجم درین دریا کجا تر می کند؟

من که دریا را وجود شبنمی نگذاشتم

در محبت بس که کردم خاک عالم را به سر

[...]

سلیم تهرانی