گنجور

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹

 

به لب آرام گیر ای جان غمگین یک دمی دیگر

که شاید در حریم سینه بفریبد غمی دیگر

چو گردم تنگدل شرح غمت هم با غمت گویم

که در شرع محبت کفر باشد محرمی دیگر

هم از غم تنگدل گشتم هم از شادی، که را خوانم

[...]

عرفی
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۴۰ - درین میخانه ای ساقی ندارم محرمی دیگر

 

درین میخانه ای ساقی ندارم محرمی دیگر

که من شاید نخستین آدمم از عالمی دیگر

دمی این پیکر فرسوده را سازی کف خاکی

فشانی آب و از خاک آتش انگیزی دمی دیگر

بیار آن دولت بیدار و آن جام جهان بین را

[...]

اقبال لاهوری