گنجور

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴

 

بلای دل بسی دارم دوای دل نمی‌دانم

بلای دل مرا روزی بریزد خون همی، دانم

غمی کز غمگسار آید چو شادی خوشگوار آید

دلم زو شرمسار آید غمش را گر غمی دانم

چنان بر درد دادم تن که از بدخواه بر دشمن

[...]

مجد همگر
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۰۶

 

نیم آیینه وش از پشت و روی کار خود آگه

نمی دانم چه سان با آن دو رویم کار یکسو شد

طغرای مشهدی