×
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۴
خوش عشرت است دمبدم از غمگریستن
درزندگی چو شمع پی همگریستن
آنرا که نیست رنگ خلاصی ز چاه طبع
چون دلو لازم است بهعالمگریستن
غرق است پایتا بهسر اندرمحیط اشک
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۵
داغم ز ابر دیده به شبنم گریستن
یعنی که بیش اپن نتوان کم گریستن
ای دیده با لباس سیهگریهات خوش است
دارد گلاب جامهٔ ماتم گریستن
بر ساز زندگانی خود نیز خندهای
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۶
هر چند نیست بیسبب از غمگریستن
باید ز شرم دیدهٔ بی نم گریستن
تاکی به رنگ طفل مزاجان روزگار
بر بیش شاد بودن و بر کم گریستن
عیش و غم تو تابع رسم است، ورنه چیست
[...]