×
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۸
من دیده با خیال تو برهم نمی زنم
بی یاد روح بخش تو یک دم نمی زنم
تا چند خون دل خورم اندر فراق تو
یک دم نفس به عشق تو بی دم نمی زنم
با آنکه خسته ای دل ما را به تیغ هجر
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۳
امروز پیشت از غم خود دم نمیزنم
فارغ نشین که بزم تو برهم نمیزنم
انداختم به بردن شادی هزار کم
غیر از دو شش به باختن غم نمیزنم
نازم به این شرف که غلام محبتم
[...]