×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۳
شبها اسیر دردم و خوابم نمیبرد
وین آب دیده سوزش و تابم نمیبرد
جور زمانه برد ز من هرچه بود، وای
کاین درد عاشقی و شتابم نمیبرد
عمرم به بتپرستی و مستی گذشت، هیچ
[...]
۱۰ بیت