گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۲

 

دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار

می نشیند در دل تنگم به روی هم غبار

نیست بر خاطر مرا گرد ملال از هیچ کس

همچو اخگر خود به خود گیرد دلم هر دم غبار

گرد کلفت بس که می ریزد ز دامان فلک

[...]

سلیم تهرانی