گنجور

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۲

 

عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سوختم

هرکسی از داغ سوزد، من ز مرهم سوختم

خنده‌های شادی گل در چمن داغم نکرد

غنچه را دیدم غمی دارد، ازان غم سوختم

در محبت شعله افزون گردد آتش را ز آب

[...]

قدسی مشهدی