گنجور

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

لذت شادی نداند جان چو با غم خو گرفت

دشمن عیدست هر دل کو به ماتم خو گرفت

دایم از جام بلا زهر هلاهل می‌کشد

کی لب عاشق به آب خضر و زمزم خو گرفت؟

زاهد از عشق نکورویان مکن منع دلم

[...]

قدسی مشهدی