×
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۷
اندر خور نعمت توام خدمت نیست
و آن کیست کش از نعمت تو قسمت نیست
آن چیست که نزدیک من از نعمت نیست
جز دیدن روی تو مرا نهمت نیست
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵
بادم که وجود من بجز زحمت نیست
خاکم که مرا به نزد تو حرمت نیست
گیرم که ز آتش دلم نندیشی
بر آب دو چشم من تو را رحمت نیست؟
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱
ای قناعت! توانگرم گردان
که ورایِ تو هیچ نعمت نیست
کنجِ صبر، اختیارِ لُقمان است
هرکه را صبر نیست، حکمت نیست