گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۷

 

بیا تا اهل معنی را درین عالم به غم بینی

بیا تا لطف ربانی و احسان و کرم بینی

بیا تا سوز مشتاقان و راه بی‌دلان بینی

ز اوتادان و ابدالان علم اندر علم بینی

همه صحرای روحانی پر از مردان حق بینی

[...]

سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۶

 

رو رو که تو یار چو منی کم بینی

وین پس همه مرد جلد محکم بینی

من با تو وفا کردم از آن غم دیدم

با اهل جفا وفا کنی غم بینی

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - مزبله دیو

 

تا کی ایدل تو درین مزبله دیو زحرص

خویشتن را زره عقل و خرد گم بینی

برجهانی چه نهی دل که زبس آزونیاز

موج آفت را بر چرخ تلاطم بینی

چند ازین بیخردان خیره ملامت شنوی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۶۲

 

بحری که همه عمر به یکدم بینی

دو کَوْن درو همچو دو شبنم بینی

در نکتهٔ آن بحرنشین حاضر باش

تا دایرهٔ خویش، دو عالم بینی

عطار