گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۴

 

گر از میان آتش دل دم برآورم

زان دم دمار از همه عالم برآورم

در بحر نیلی فلک افتد هزار جوش

گر یک خروش از دل پر غم برآورم

گر ماتم دلم به مراد دلم کشم

[...]

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

گر من ز سوز عشق تو یک دم بر آورم

دود از نهاد گنبد اعظم بر آورم

گفتم بنالم از غم عشق تو پیش وصل

هجرت رها نکرد که خوددم برآورم

اشک سناره بر رخ گردون روان شود

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۰

 

گر صبحدم ز سوز غمت سر برآورم

گرد از نهاد عالم و آدم برآورم

هر دم هزار بار فرو می رود نفس

تا کی نفس فرو برم و غم برآورم؟

نجم‌الدین رازی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶

 

گر ناله ای ازین دل پر غم برآورم

شور از چهار گوشه عالم برآورم

آهی اگر زنم به سحر چون صدا ز کوه

غوغا ز هفت گنبد اعظم برآورم

هر شب به صدمه نفس سرد و آه گرم

[...]

مجد همگر