گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

آنکه از لوح جفا نوک قلم باز گرفت

زین دعا گوی چرا لطف و کرم باز گرفت

مژده ی مهر و وفا می دهم یار مدام

خود ندیدم که دمی جور و ستم باز گرفت

حال آن خسته چه باشد که طبیبش بعلاج

[...]

بابافغانی