×
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الخامسة عشر - فی العشق
هر چند که عهد و قول و پیمانش نبود
تن در دادم چون سرو سامانش نبود
کردم ز سر آغاز چو پایانش نبود
در درد گریختم چو درمانش نبود
عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۴۵
آن دل که دمی بی تو سر جانش نبود
جان در سر تو کرد و پشیمانش نبود
در ماتم درد تو بسی خون بگریست
هم درد تواش بکشت و درمانش نبود
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۱۹ - حکایت
که از بخت خود این گمانش نبود
بخود این گمان ز آسمانش نبود