گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶

 

ز من نازک میانی دور مانده ست

دلی رفته ست و جانی دور مانده ست

بگویید از زبان من که آن جا

دلی از بی زبانی دل مانده ست

پر از خون است جوی دیده من

[...]

امیرخسرو دهلوی