گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۵

 

نمی داند محبت درهم از کیست

دل ما هم دلی دارد کم از کیست

سپاسی دارد آخر ناسپاسی

بهشت از خودپرستان آدم از کیست

وصال و هجر سنجان ازل های

[...]

اسیر شهرستانی