گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹

 

هر نگاه گرم ما مجنون کامل گشته ای است

هر سرشک حسرت ما صید بسمل گشته ای است

کی به صحرای جنون بی صرفه جولان می کند

گرد ما دیوانه دنبال محمل گشته ای است

الفتی دارد سر زلف تو با کفر و جنون

[...]

اسیر شهرستانی