گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۵

 

فصل گل شد، نالهٔ عیشی ز بلبل قرض کن

گر نداری زر برای باده، از گل قرض کن

بی‌پریشانی نگردد جمع اسباب نشاط

بهر دل سرمایه‌ای زان زلف و کاکل قرض کن

حسن هرگز طرفی از پهلوی اهلیت نبست

[...]

سلیم تهرانی